اول شورش میکومون، و بعدشم راه اندازی مجدد اتفاق افتاد. تایچی و دوستاش میکو رو با غم و اندوه خودش تنها گذاشتن و به دنیای دیجیتالی رفتن. اونا با دوستشون دیجیمون که همه خاطراشو از دست داده دیدار میکنن. حتی با این وضع، مقصد دیجی تصمیم میگیره که بره بیرون و اون پیوندا رو دوباره بسازه و دیجیمونش با مهربونی جواب میده. تنها کسی که اعتراض میکنه بیومون ـه که حتی بعد از پشت سر گذاشتن صحنه تازه کارها هم محتاطانه عمل میکنه... "گفتم که، هیچی راجب گذشته نمیدونم!" مهربونی سورا وقتی که خودشو قربانی میکنه باعث میشه که بیومون یکم نرم تر شه. حالا سورا زخمیه و درد میکشه و تایچی و یاماتو نمیدونن چی باید بهش بگن.