لو ژیائوهی یک هیولای کوچکه که ظاهر یه گربهی سیاه رو داره و به طور آزادانه تو جنگل زندگی میکنه. به تدریج با قطع درختها، انسانها تکامل میابن برای همین مجبور میشه خونهی جدیدی پیدا کنه. سرگردون توی خیابونها، این گربهی سیاه به سختی سعی به زنده موندن میکنه تا موقعی که به فنگشی بر میخوره، اون هم یک هیولائه که هی رو به یک جزیرهی جدا که گروه کوچیکی از هیولاها توش زندگی میکنن میبره. هی از اینکه یه خونهی جدید پیدا کرده خیلی خوشحال میشه، و برای مدت کوتاهی با هیولاها زندگی میکنه تا موقعی که ووژیان، یه مامور از انجمن هیولاها، از راه میرسه به جزیرهشون تا فنگشی رو دستگیر کنه. فنگشی و همراهاش موفق به فرار کردن از دست مامور میشن ولی هی رو پیش ووژیان جا میزارن. با اینکه هی با مردی که به دوستاش حمله کرده همکاری نمیکنه، ووژیان این گربهی سیاه رو مجبور به رفتن با انجمن با خودش میکنه. با شروع این سفر جدید و نامطمئن، هی تو موقعیتی قرار میگیره که میتونه سرنوشت بین انسانها و هیولاها رو عوض کنه...
مایل به دریافت آخرین اطلاعیه های سایت؟